ماهیمون هی می خواست یه چیزی بهم بگه .
تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه .
دست کردم تو آکواریوم درش آوردم . شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن .
دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو . اینقده بالا پایین پرید خسته شد وخوابیـــد .
دیدم بهترین موقع است تا خوابه دوباره بندازمش تو آب.
الان چند ساعته بیدار نشده یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش
اون تو ، قهر کرده و خودشو زده به خواب...
این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند.
دوستشون داریم و دوستمون دارند، ولی ما رو نمی فهمند
و فقط تو دنیای خودشون دارند بهترین رفتار را با ما می کنند
برچسب : رفتار بعضی از آدم ها, نویسنده : بنده خدا no-love بازدید : 461